بزرگترین اشتباه

 

بعد از ۴ سال دوری...خواستم دوباره ببینمت 

 

یه روز ...نه شب بود...توی ماشین 

 

تو چشمات نگاه کردم 

 

خیره شدم... 

 

هیچی ندیدم...دلم گرفت..اشکم سرازیر شد

 

تو ...  اصلا به من نگاه نکردی 

 

بیرونو نگاه می کردی 

 

و ... 

 

خیلی راحت از معشوقه ها و دنیای کثیفت می گفتی 

 

به حرفات توجهی نداشتم  

 

هنوز حواسم به چشمات بود... 

 

حرفات تموم شد... 

 

یه لحظه به چشام خیره شدی... 

 

من دوباره اشک ریختم... 

 

ولی تو... 

 

بلند بلند خندیدی 

 

اشکامو باک کردم و ازت دور شدم 

 

 حالا به این فکر می کنم که چه خوب شد که به من خندیدی 

 

هنوز صدای خندیدنت تو گوشمه 

 

 دیگه  واست اشک نمی ریزم 

 

حالا دیگه من هم هر وقت به یادت می افتم بلند بلند می خندم... 

 

 

( تو بزرگترین اشتباه زندگی ام بودی) 

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
Mehdi پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:19 ب.ظ http://myprofile.blogsky.com

که اینطور

چیزی شده ؟ حالت خوبه بهار جون ؟

خوبم

تلاله جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ب.ظ

سلام .چطوری بهار جونم .خوبی عروس خانم

سلام عزیزمممنونم ...چه عجب از این ورا اومدی
امیدوارم که تو هم خوب باشی

سامان یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ

بهار خانم حالیدون چیطورس؟
نبینم بیای وبم غصه بخوریا!
ما هستیم در خدمتتون

کدوم وب؟؟؟؟؟

milad چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ

سلام چطوری؟ شناختی؟ منم میلاد
باید ببخشید خیلی وقت بود حوصله نداشتم نیومدم

سلام

اره میشناسمت دیر یا زود مهم نیست...مهم اینه که فراموش

نکنیم دوستان وبلاگی را

مامان هلیا دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:46 ق.ظ http://mydarlingg.blogsky.com/

دلم ترکید
خدا عقلش بده

رویا یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://behtarin-dost.mihanblog.com/

خیلی زیبا بود، یکبار همچین حسی رو داشتم، الان هم میخندم

samin یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://samin232.blogfa.com

هربارکه کودکانه دست کسی را گرفتم ،گم شدم !!

ترس من ازگم شدن نیست !

ازگرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند................

سلام وبت محشربود به منم سربزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد